به بچه ها نگین شیطون-1
سلام
چرا شما پدر مادر ها و یا بقیه اسم ما بچه ها را درست نمیگین:
چرا به ما میگین جیگر طلا یا شیطون بلا
چه بلایی ما سر شما آوردیم
ما بچه ها چه ربطی داریم به شیطون
بخونید ببینید ما مثل شیطانیم
«شيطان» در لغت از ماده «شطن» به معناي دور شدن است، لذا به شيطان، شيطان ميگويند چون از فرمان خدا سرپيچي نمود، پس از رحمت او دور شد، و در اصطلاح «شيطان» مفهومي عام دارد كه شامل هر موجود متمرد و طغيانگر و خرابكار ميشود خواه از جن باشد يا از انسانها و غير آن، اما آن چه در اين نوشتار با عنوان «شيطان» از آن سخن به ميان ميآيد موجوديست از طايفهي جن كه رو در روي خدا ايستاد و نافرماني كرد و در برابر حضرت آدم سجده نكرد.
در عالم آفرينش جداي از موجودات محسوس، موجودات غيرمحسوسي نيز وجود دارند كه وجود آنها به واسطهي آيات الهي ثابت شده است يكي از آن موجودات غيرمحسوس جن است كه براي ما در شرايط عادي، قابل درك حسي نيست و از آنجايي كه شيطان نيز از جن است بديهي است كه آن هم از موجودات واقعي غيرمحسوس به شمار ميآيد. مؤيد اين مطلب (جن بودن و غيرمحسوس بودن شيطان) آيهي 50، از سورهي كهف است كه ميفرمايد: «وَ كانَ مِنَ الجِن» : ( او ]ابليس[ از جن بود).
شيطان از جنس فرشتگان نبوده بلكه از طايفهي جن بوده؛ چرا كه شيطان داراي اولاد و ذريه است در حالي كه فرشتگان فرزند ندارند، فرشتگان معصومند ولي شيطان معصوم نيست، شيطان از آتش آفريده شده اما فرشتگان از نور آفريده شدهاند. فرشتگان رسول الهياند در حالي كه ابليس از چنين مقام و مرتبهاي برخوردار نيست.
خلقت جن و شيطان بر خلقت انسان تقدم دارد، چرا كه خداوند متعال در قرآن، سورهي حجر، آيت26 و27 ميفرمايد: ( همانا ما انسان را از گل و لاي سالخورده تغيير يافته، بيافريديم و طايفهي جن را پيشتر، از آتش گدازنده خلق نموديم).
وجود شيطان از نظر نظام كلي ضرورت دارد و به عبارتي شيطان، سگ تربيت شده نظام آفرينش است، براي هر كسي پارس نميكند و هر كس را نميگزد، در كل اين نظام وجود شيطان رحمت است، اگر كسي سگ تربيت شده داشته باشد ميفهمد در عين حال كه اين سگ و نجسالعين و حرام گوشت است، خدماتي نيز دارد، بنابراين وجود شيطاني كه انسان را به شر و معصيت دعوت كند از اركان نظام عالم بشري است و نسبت به راه مستقيم او به منزلهي كنار جاده است و معلوم است كه تا دو طرفي براي جاده نباشد متن جاده هم فرض نميشود لذا القائات شيطاني خود مصلحتي دارد و آن اين است كه مردم عموماً به وسيلهي آن آزمايش ميشوند و در كورهي امتحان ناخالصيها جدا ميشوند.
خداوند از ابتدا شيطان را به عنوان شيطان نيافريد. بلكه او سالها، همنشين فرشتگان و از مخلوقات پاك بود ولي بعد، از آزادي خود، سوء استفاده كرد و وقتي در مقابل امر الهي مبني بر سجده بر آدم قرار گرفت بناي سركشي و طغيان گذارد.
قرآن جن و شيطان را به عنوان يك واقعيت مطرح كرده و ما نيز بايد آنها را به عنوان يكي از واقعيات قرآن بپذيريم.
حزب شيطان كسانياند كه طوق بندگي و ولايت او را بر گردن نهادهاند كساني كه بارزترين نشانهشان نفاق و دشمني با حق و فراموشي ياد خدا و دروغ و نيرنگ است.
بازار، ميدان شيطان است، لذا اميرمؤمنان حضرت علي «عليهالسلام»، در نامهاي به حارث همداني ميفرمايند: بپرهيز از نشستن بر سر گذرها و در مراكز عمومي و بازارها و مراكز تجارت، زيرا در آن جاها محل حضور شيطان و وسوسههاي اوست، محل پيشامدها و تباهكاريهاست، شيطان سعي ميكند افراد را براي تأمين منافع خودشان به دروغ، تهمت و انحراف بكشاند و به دنبال آن اضطراب و آشوب و نگراني بوجود آورد. غالباً مردم در اين جاها به امور دنيا و كارهاي خلاف دين مشغولاند پس تا ميتواني بايد از مراكز و بازارها كه ميدان ابليس است دور شوي تا داخل فتنه و فساد نشوي.
شيطان براي گمراه كردن انسان از مسير حق، به امور مختلفي متوسل ميشود؛ وسوسه، زينت دادن گناه و كارهاي زشت، ايجاد فراموشي در انسان، وعده دادن به انسان، مشاركت در اموال و اولاد مردم، امر به فحشاء و منكر و نجواي شيطاني از جملهي اين امور است. (رضا آشوري، بهار 1389)
فصل اول : كليات
كليات تحقيق
1- تعريف و تبيين موضوع
قرآن مجيد، از موضوعات مختلفي سخن به ميان آورده است، موضوعاتي كه هر كدام متضمن راهي به سوي شاهراه هدايت و حقيقت است، يكي از اين موضوعات كه قدمت آن به زمان خلقت حضرت آدم و حوا «عليهماالسلام» برميگردد، موضوع شيطان است.
شيطان از جمله موضوعات و مسائل پيچيدهاي است كه دسترسي كامل به حقيقت آن براي انسان ميسر نيست، لذا آنچه ما مسلمانان از معرفت شيطان در دست و به آن اعتماد داريم جز از راه قرآن مجيد و احاديثي كه از پيشوايان معصوم (عليهم السلام ) نقل گرديده، حاصل نشده است.
آري، قرآن مجيد و احاديث، مطمئنترين مسير براي رسيدن به معرفت و حقيقت شيطان است، پس هر كس طالب است دشمن ديرينه و قسم خوردهي خود را بشناسد، به ماهيت آن پي ببرد و از اهداف، ابزار، دامها و برنامههاي آن مطلع گردد لازم است گام در اين دو راه قدسي گذارد و دشمن خود را با سخن دوست شناسد.
2- ضرورت و اهداف تحقيق
شيطانشناسي لازمهي حيات آدمي است، هر كه شيطان خود و شيطان زمانش را بايد بشناسد ، تا بتواند بر او غلبه يابد.
معمولاً همين كه سخن از مقولهي شيطان به ميان ميآيد اول از همه، به بررسي ماهيت و جنسيت او ميپردازند كه از پريان است يا از فرشتگان و يا از آدميان و عالميان، جنس شيطان هر چه كه باشد؛ شيطنت، حرفه و هربه حتمي اوست و نافرماني و سركشي و طغيان و تجاوز و معصيتسازي، تخصص همه جايي و هميشگياش ميباشد.
پس بايد و بايد و بايد او را شناخت، از اهداف و أغراضش اطلاع يافت. از دامها وگامهايش خبر گرفت، از وسوسهها و دعوتهاي خبيثانهاش آگاه شد و به ابزارها و اماكن و روابطش پي برد تا بتوان در برابرش مسلح شد و از فريب و اغواي او درامان ماند.
3- پيشينهي تحقيق
از آنجايي كه قرآن ضمن آياتي در سورههاي مختلف و با عناويني متفاوت به شيطان، ماهيت آن و نقش آن در گمراهي انسان اشاره نموده است؛ ميتوان گفت: بعد از قرآن در تمام تفاسير به نوعي موضوع شيطان مورد بحث و بررسي قرار گرفته است ضمن اينكه، برخي از اهل قلم، مستقلاً به تدوين كتاب، در اين باره اقدام نمودهاند؛ لذا در اين نوشتار سعي شده است علاوه بر تفاسير از منابعي كه مستقلاً به بحث و بررسي در موضوع شيطان پرداختهاند، بهرهبرداري شود.
4- فرضيهها و سؤالات تحقيق
الف) شيطان، از جنس فرشتگان نيست.
ب) شيطان، قبل از خلقت انسان، با عنواني ديگر موجود بوده است.
ج) فلسفه آفرينش شيطان چيست؟
د) آيا شيطان، از طايفهي جن بوده است؟
5-روش تحقيق
در تأليف و نگارش اين تحقيق از روش كتابخانهاي استفاده شده است. لذا سعي بر اين بوده كه با مراجعه به منابع معتبر، مطالب منقول در تحقيق، مطالبي معتبر و عاري از هر گونه ترديد و شبهه باشد.
6- تعريف واژگان كليدي
شيطان :
به معناي دور شده و متمترد ميباشد. اين كلمه به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمع (شياطين)، هيجدهبار در قرآن آمده است.(1) به عقيدهي طبرسي و راغب از شطن يشطن ميباشد به معني دور شدن است علي هذا شيطان به معني دور شدهي از خير است به عقيدهي بعضي نون آن زائد است و اصل آن از شاط يشيط است و آن به معني هلاكت است.(2)
ابليس :
مراد از اين كلمه در قرآن مجيد موجودي است زنده، باشعور، مكلف، نامرئي، فريبكار و ... كه از امر خدا سرپيچي كرد و به آدم سجده نكرد در نتيجه رانده شد و مستحق عذاب گرديد او در قرآن اكثراً به نام شيطان خوانده شده و فقط در يازده محلّ ابليس به كار رفته است.(3)
ابليس نام غيرعربي است و اسم اصلي او عزازيل يعني عزيز خداوند بوده است.(4)
از امام رضا (ع) نقل شده است نام او در اول حارث بوده است و بعد ابليس ناميده شده زيرا از رحمت خدا مأيوس گرديد.(5)
مَلَك ( به فتح ميم و لام ) :
به معني فرشته و معناي اصطلاحي آن به معناي رسالت است(6) و شايد بدين جهت باشد كه هر يك از ملائك رسالت و مأموريت به خصوصي دارند چنانچه فرموده «جاعِلُ الْمَلئِكَهِ رُسُلاً أولي أَجْنَحْهٍ»(7) از اينكه ملك از چه چيزي خلق شده در قرآن كريم مطلبي نيست ملائكه موجودات پاك و فرمانبردارند و خداوند اموري را در عالم به آنها محوّل نموده است مثل ميراندن مردمان، آوردن وحي، نوشتن اعمال انسانها، حافظان انسانها، حاملان عرش و ... .(8)
جن ( به كسر اول ) :
اين كلمه حدود بيست بار در قرآن مجيد آمده است جنّ در عرف قرآن موجودي است باشعور و اراده كه به اقتضاي طبيعتش از حواسّ بشر پوشيده ميباشد و مانند انسان مكلّف و مبعوث در آخرت و مطيع و عاصي و مؤمن و مشرك و ... است و جنّ به معناي پوشيده است مثلاً به قلب، جنان ميگويند چون كه در ميان بدن پوشيده است به سپر مجنه ميگويند چون صاحب سپر را ميپوشاند به باغ و مزرعه و چمن، جنّت ميگويند چون روي زمين را ميپوشانند و ...
بعضي از آنها به رسول خدا (ص) ايمان آوردند و برخي كافر شدن .آنها چون ما سخن ميگويند و يكديگر را به نيكوكاري دعوت ميكنند و از عذاب خدا ميترسانند.(9)
نفس ( بر وزن فلس ) :
در اصل به معني ذات است معاني ديگر هم دارد مثل روح؛ اللهٌ يَتوفي الأَنفس حينَ مَوْتِها(10) ، به معناي تأكيد؛ جائِني زيدٌ نَفْسَه، هم ميباشد. در قرآن به معناي تمايلات نفساني و خواهشهاي وجود انسان و غرائز او ميباشد كه با اختياري كه به او داده شده ميتواند آنها را در مسير حق يا باطل قرار دهد.(11)
وسوسه :
وسوسه به معناي حديث نفس است يعني كلامي كه در باطن انسان وارد ميشود خواه از شيطان باشد يا از خود انسان در مجمع فرموده وسوسه با صداي آهسته به سوي چيزي خواندن است و وسواس افكار بيفائده و مضرّي است كه به ذهن خطور ميكند كه گاهي ازجانب شيطان است و گاهي از مردمان ناپاك، در هر صورت فقط پناه بردن به خدا انسان را از شرّ آنها مصون ميدارد.(12)
Bottom of Form