ضحی جون

احساس

1389/11/24 16:50
242 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیز دلم صدامو میشنوی؟؟؟؟

دارم از دل درد میمیرم

 

 

خیلی خسته شدم..از همه چی..از خودم از زندگی از دوستام از مردم

 

از صحبت کردن از درس خوندن از خندیدن از شعر خوندن

 

 از خوابیدن از همه چی ، از همه چی متنفر شدم

 

اصلا زندگی یعنی چی؟؟؟؟به چه دردی میخوره؟؟؟

 

.دلم میخواد با هق هق گریه کنم

 

احساس میکنم  حال دلم اين شعره:

 

کمکم کن کمکم کن نذار اينجا بمونم تا بپوسم

کمکم کن کمکم کن نذار اينجا لب مرگ و ببوسم

کمکم کن کمکم کن عشق نفريني بي پروائي ميخواد

ماهي چشمه کهنه هواي تازه دريائي ميخواد

 

دل من دريائيه چشمه زندونه برام

چکه چکه هاي آب مرثيه خونه برام

 

تو رگام به جاي خون شعر سرخ رفتنه

تن به موندن نميدم موندنم مرگ منه

 

عاشقم مثل مسافر عاشقم

عاشق رسيدن به انتها

 

عاشق بوي غريبانه کوج

تو سپيده غريب جاده ها

 

من پر از وسوسه هاي رفتنم

رفتن و رسيدن و تازه شدن

 

توي يک سپيده طوسي سرد

مسخ يک عشق پر آوازه شدن

 

کمکم کن کمکم کن نذار اين گمشده از پا در بياد

کمکم کن کمکم کن خرمن رخوت من شعله ميخواد

 

کمکم کن کمکم کن من و تو بايد به فردا برسيم

چشمه کوچيکه برامون ما بايد بريم به دريا برسيم

 

دل ما دريائيه چشمه زندون مونه

چکه چکه هاي آب مرثيه خون مونه

 

توي رگ بودن ما شعر سرخ رفتنه

کمکم کن که ديگه وقت راهي شدنه

 

کمکم کن کمکم کن............

 

*****

 

دلم میخواد جیغ بکشم..یا مثله بچگیام خیلی صادقانه گریه کنم

 

نمیدونم چرا اینجور شدم من؟؟

 

یعنی انقدر بی جنبه ام که به خاطر دل دردم از همه چی خسته شدم

 

یا به خاطر رفتارای امروز نجمه و سپیده؟؟؟

 

مهدی هم که معلوم نیست این دو سه روزه چش شده،اصلا جوابه تلفنمو نمیده

 

چقدر اعصابم خورده..

 

دلم میخواد برم تو آغوشه گرم بابام گریه کنمو  هر چی که  عذابم میده رو براش تعریف کنم.

 

بابام بهترین بابای دنیاست اما تا وقتی که جریانای خودمو براش تعریف نکردم

 

ای کـــــــــــــاش بابام درکم میکرد اون موقع دیگه فوق العاده میشد..ای کاش...

 

کاشکی خودکشی حرام نبود..بدون شک خودکشی میکردم.

 

اون موقع میرفتم پیشه خدا جونمو براش همه چی رو میگفتم..

 

احساس میکنم اینجا صدامو درست نمیشنوی خدا جونم

 

کمکم کن..

 

الهی مرا به جز خود وامگذار ، که جز تو نمی شناسم و ندارم 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان فرشته
24 بهمن 89 17:17
خدای مهربون مشکل این دوست مهربونم هر چه زودتر حل بشه آمین
خاله
24 بهمن 89 17:23
خاله جان از اين كه بعداز مدت طولاني به خونمون اومدي خوشحالم اميدوارم صله رحم راهيچ وقت فراموش نكني واين عيدبزرگ هم مباركت باشه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ضحی جون می باشد