امان از روزگار
امان از روزگار فقط همین!
خیلی وقت هستش که نه مینویسم ! نه پیاده روی میرم ! نه گریه میکنم !
امروز تصمیم گرفتم که بنویسم , پیاده روی کنم , حتی گریه کنم
توی خلوت خودم گریه کردم یک کم آروم شدم
میخوام برم پیاده روی , دلم راه رفتن میخواد
میخوام مثل قبل با پیاده روی فکرم رو سبک کنم
دلم دریا میخواد , دلم کوه و دشت و طبیعت میخواد
برام دعا کنید
این جمله قشنگ رو هم جایی خوندمش خوشم اومد
عشق را در سبدی به نیل تو سپردم , نگهش دار به موسی شدنش می ارزد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی