ضحی جون

امان از روزگار

1389/11/24 9:37
253 بازدید
اشتراک گذاری

 

امان از روزگار فقط همین!


خیلی وقت هستش که نه مینویسم ! نه پیاده روی میرم ! نه گریه میکنم !

 

امروز تصمیم گرفتم که بنویسم , پیاده روی کنم , حتی گریه کنم

 

توی خلوت خودم گریه کردم یک کم آروم شدم

 

میخوام برم پیاده روی , دلم راه رفتن میخواد

 

میخوام مثل قبل با پیاده روی فکرم رو سبک کنم

 

دلم دریا میخواد , دلم کوه و دشت و طبیعت میخواد

 

برام دعا کنید

 

این جمله قشنگ رو هم جایی خوندمش خوشم اومد

 

عشق را در سبدی به نیل تو سپردم , نگهش دار به موسی شدنش می ارزد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ضحی جون می باشد