ضحی جون

مامان فرشته

1389/12/23 10:29
622 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام

مامان فرشته دستور فرمودند از ضحي جون بنويسم

چشم  چشم چشم

ضحي جون در اين مدتي كه براش ننوشتم بلاي بلا ! شده است .شبها كه در عمق خواب است ميخواستم براي اينكه وزنش زياد بشه

شيرخشكش بدم ... اول ببلاك بود كه به زور ميخورد ...بعد نان گرفتم كه زبونش رو ميگرفت جلو دهنش كه شيشه پستونك را

نخوره ... البته بعضي وقتها شيرخشك هارا تو دهنش نگه ميداشت بعد يهويي ميريخت بيرون...! 

تلاشهاي من در جنگ با ضحي بر سر شيرخشك به جاهاي باريك كشيد ... مجبور شدم اس ام اي بگيرم ... فكر ميكنيد چي شد:

هيچي... در عمق خواب در ساعت 3 شب هم كه آروم آروم شيشه اش رو آماده ميكنم كه شيرش رو بدم ...به محض مزمزه 

اوين قطرات شير چنان با سر و دست و گردن مقابله ميكنه كه نخوره كه نگووووووووو.

حالا فعلا هنوز در جنگيم ... دعا كنيد پيروز شم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان فرشته
23 اسفند 89 11:37
مامان جونننننننننننن من درخواست کردم گلممممممم جسارت نمی کنم عزیزم دستور چیه شرمندم کردی بوسسسسسسسسسسس ........... الهی قربون اون زبون کوچولوی نازش برم من که بهترین وسیله دفاعش فعلاً همینه ههههههه ........... خوب نمی خوره مامان جون دوست نداره عزیزمو اذیت نکنی هااااااااا وگرنه با خاله مثل شیرش طرفی هههههههه بگو تو اگه شیری چرا غش می کنی ............ ممنونم که برامون از این جیگر نوشتی ...... من دیگه پررو شدم می شه عکسشم بزاری ؟ دوستتون دارم
زينب عشق مامان و بابا
23 اسفند 89 15:57
خدا حفظش كن هر كدوم بچه ها يه جور نمك دارن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ضحی جون می باشد