ضحی جون

درد بیکاری

1389/11/23 20:44
412 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

اين شعر هم براي مامانهاي بيكار كه درد بي دردي دارند گذاشتم

اميدوارم خوششون بياد

البته راه علاجش هم ذكر شده ... خواستن مصرف كنن!!

یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد

نی به آتش گفت: کین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟

گفت: آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم

زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود

با چنین دعوی چرا ای کم عیار
برگ خود می ساختی هر نو بهار

مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

-------

در اين چند هفته مانده تا عيدد بياييد درد بي دردي را درمان كنيم

و بياد همنوعان فقير خود باشيم                  ضحي جون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان زهرا نازنازی
23 بهمن 89 23:26
سلام . چرا یکدفعه سبک نوشتن شما عوض شد؟؟؟؟
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ضحی جون می باشد